هوش یک مدیر منابع انسانی، همان اول، با سوالات مصاحبه استخدامی که از کارجو میپرسد، عیان میشود. یک مدیر باید بداند، سوالات مصاحبه استخدامی را بر اساس چه سیاستهایی طرح کند. متاسفانه تصویری که بعضی مدیرها از مصاحبه استخدامی در اذهان به جا گذاشتهاند، تصویر خوشایندی نیست. در بعضی سازمانها مصاحبه استخدامی دیداری تنشزاست و مدیر به خود حق میدهد هر چه که خواست را بپرسد! اما در بعضی موارد، این رفتارها ناشی از بیاطلاعی است. ما میتوانیم با آموزش درست و گفتوگو دربارهی تجربیاتمان، این رفتارهای غلط را اصلاح کنیم.
بیایید با هم سوالهایی را که به غلط در مصاحبهی استخدامی مرسوم شدهاند، بشناسیم و دیگر آنها را نپرسیم!
پرسیدن سوالهای خصوصی، در بسیاری اوقات خلاف ادب است. مصاحبه استخدامی به خودی خود، برای کارجو، دیداری همراه با استرس است. وارد شدن به حریم خصوصی کارجو، استرس او را دو چندان میکند. بنابراین شما نباید برخی سوالات مصاحبه استخدامی را که مرسوم شدهاند، بپرسید. سوالهایی مانند:
(چه او مجرد باشد، چه متأهل، چه مقروض باشد و چه سرمایهدار، نباید برای شما معیار باشد.)
(چرا سفرهی دلش را باید در مصاحبه استخدامی باز کند؟)
(در صورتی که سازمان شما فعالیت اجتماعی- سیاسی ندارد، پرسیدن این سوال اشتباه است.)
این که شما در سوالات مصاحبه استخدامی وارد حاشیههای کاری گذشتهی کارجو بشوید، به شما شناختی دربارهی آیندهی همکاریتان نمیدهد. شما مدیران و محیطهای کاری سابق را نمیشناسید. بنابراین چرا باید خود را در جایگاه قضاوت جریاناتی که شاهد آن نبودهاید، قرار دهید؟ چرا باید با پیش کشیدن آن تجربیات، کارجو را مضطرب کنید؟ شک نکنید که اگر کارجو باهوش باشد، توضیحات خنثیای به شما خواهد داد و زبان بدناش را کنترل خواهد کرد تا دربارهی او قضاوت منفی نکنید. این که او در محیطهای سابق چگونه ظاهر شده، به معنی آن نیست که در سازمان شما هم همانگونه ظاهر خواهد شد. یک آدم میتواند رفتارش در محیطهای مختلف بسیار متفاوت باشد. همانطور که شما مانند مدیرهای سابق او نیستید!
(به جای این سوال بپرسید: در چه شرایطی کارت را ترک میکنی؟)
یکی از سوالات مصاحبه استخدامی که به اشتباه مرسوم شده، پرسشی برای پیشبینی آیندهی دور است. بیایید قبول کنیم که در دنیای پرحادثهی امروز، برای مشاغل غیررسمی، پنج سال، دور و دستنیافتنی است! این سوال کارجو را مضطرب میکند که آیا انتظار دارید در بدو ورود، تعهد چند ساله بدهد؟ یک فرد باهوش، با قطعیت به شرایط نگاه نمیکند و همیشه خود را با متغیرها تنظیم میکند. پیشبینی برای سالهای آینده، صرفاً خیالبافی است. ممکن است کارجو، فعلاً قصد مهاجرت نداشته باشد اما بعد از یک سال تصمیم به مهاجرت بگیرد! ممکن است ازدواج کند و به شهر دیگری برود. ممکن است شغل بهتری به او پیشنهاد شود. حتا ممکن است علیرغم تصمیم ابتداییاش، زمان زیادی در سازمان شما بماند. او خودش هم از این اتفاقات خبر ندارد! وقتی پاندمی کرونا آغاز شد، کسی برای آن برنامهریزی نکرده بود. کارجوی باهوش آیندهی دور را خیالبافی نمیکند، از اهداف فعلیاش میگوید.
-یه چیزی بگو…
-چی بگم؟
این یکی از پرکاربردترین دیالوگهای روزمره است! یک قانون نانوشته وجود دارد: زمانی که شما از فرد میخواهید چیزی بگوید، او بیشتر ساکت میشود. در حالی که اگر سوال را طور دیگری میپرسیدید، میتوانست برای شما ساعتها حرف بزند! بعضی سوالات مصاحبه استخدامی بیشتر نطق کارجو را کور میکند!
در سوالات مصاحبه استخدامی، شما از فرد میپرسید «نقطه ضعفات چیست؟» یا «نقطه قوتت چیست؟» مصاحبهی استخدامی، یک دیدار صمیمانه نیست که او بتواند روانش را پیش شما عریان کند. اکثر کارجوها در برابر این سوالات اول قفل میکنند و بعد به گزافهگویی دربارهی خودشان میافتند. و به محض این که مصاحبه تمام شود، جوابها را در ذهن مرور میکنند و میگویند «ای کاش این رو نگفته بودم! ای کاش اون رو گفته بودم!» چرا؟ چون آن جوابها به اقتضای شرایط مصاحبه، واقعی نیستند!