ضرورت مهارتهای نرم
مهارتها به دو دستهی سخت و نرم تقسیم میشوند. در مقالهی شناخت مهارتهای نرم و سخت برای مدیران، به کلیات این موضوع پرداختیم. اهمیت این مهارتها در مشاغل مختلف، متفاوت است. مهارتهای سختِ مورد نیاز برای هر سازمان و شغل، تکلیف مشخصی دارد. آنچه نیازمند آگاهسازی است، ضرورت مهارتهای نرم است. فعالیت در بعضی مشاغل، بدون داشتن تواناییهای رفتاری خاص، غیرممکن است. مهارتهای نرم، استراتژیهای رفتاری و پرنسیبِ هر ردهی شغلی را مشخص میکند.
مهارتهای نرم/ Soft Skills: رفتاری و اخلاقی
مهارتهای سخت/ Hard Skills: فنی و تخصصی
مهارتهای نرم برای استارتاپها
مشاغل استارتاپی از جهت آنکه رابطهی مستقیمی با «نوآوری» دارند، نیازمند مهارتهای نرمی هستند که پایهی آن بر «پیشگام» بودن است. شاید در هیچیک از مشاغل به اندازهی مشاغل استارتاپی، مهارتهای نرم اضطرار نداشته باشد.
- استارتاپها هر کدام یک ایدهی خلاقانه دارند. ایدهای که حاصل تفکر یک آسیبشناس در رفع آسیب یا فقدان خاصی است. بنابراین قوهی تحلیل و خلاقیت پایهی مهارتهای نرم برای استارتاپ هستند.
- پیگیری و پیادهسازی یک ایدهی نو، نیازمند جسارت یا شهامت است. زیرا مشاغل استارتاپی آیندهی مبهمی دارند.
- همهی مشاغل بحرانهای خاص خود را دارند و هر مدیر باید مدیریت بحران را بیاموزد. مدیریت بحران در مشاغل استارتاپی، بیش از حیطههای دیگر اهمیت دارد. زیرا بحرانهای پیش روی استارتاپها، غیرمنتظره و خاصِ همان ایده هستند.
- خودانگیزشی بودن و ایجاد انگیزه در دیگران، پر و بال یک استارتاپ برای صعود است.
مهارتهای نرم برای مشاغل اداری
مهارتهای نرم در هر سازمان، در مقیاس با آن سازمان ارزشگذاری میشود. با این حال یک سری از مهارتها، همیشه به عنوان مهارتهای اداری شناخته شده است.
- یک نیروی اداری، باید تابع نظم باشد. او باید بتواند ریتم درونیاش را با ریتم بیرونی سازمان هماهنگ کند. این نظم شامل خوشقولی در تحویل کارها و آنتایم بودن در رفتوآمد میشود. نیروی اداریای که نتواند ریتم درونیاش را با ریتم سازمان هماهنگ کند، دیگران را هم دچار بینظمی میکند.
- نیروهای اداری باید روابط عمومی بالایی داشته باشند. تعامل با همکاران، سازمانهای مرتبط و ارباب رجوعها از وظایف نیروهای اداری است.
- سازگاری و انعطافپذیری برای نیروهای سازمانی از اوجب واجبات است!
- در مشاغل اداری به دلیل ترافیک کاری و تسریع روند مراحل، سرعت عمل در حصول نتیجه تأثیرگذار است.
- به دلیل تعامل روتینِ همکاران با یکدیگر در سازمان، بهتر است موقعیت شناسی را هم مد نظر قرار دهید.
مهارتهای نرم برای مشاغل صنعتی
تمام مهارتهایی که برای مشاغل سازمانی ذکر شد، دربارهی مشاغل صنعتی هم صدق میکند، اما مشاغل صنعتی به دلیل تولیدمحور بودن، مهارتهای نرم دیگری هم میطلبد.
- در محیطهای صنعتی داشتن روحیهی تیمی بسیار مهم است. گاهی برای تولید یک محصول، لازم است که افراد برای زمان طولانی با یکدیگر در ارتباط باشند. فردی که واجد تمام مهارتهای سخت است اما توان کار تیمی ندارد، به هر دلیلی میتواند پروسه را با شکست مواجه کند!
- محیطهای صنعتی برای بقاء در بازار، باید فرآیندهای خود را در راستای رشد پیش ببرند. به همین دلیل استخدام افرادی که بتوانند در محیط سینرژی(همافزایی) ایجاد کنند، باید در برنامه قرار بگیرد.
مهارتهای نرم برای محیطهای درمانی
بسیار پیش آمده است که وارد محیطهای درمانی شدهایم و بابت درک نشدن احوالاتمان گله کردهایم! و بسیار پیش آمده که وارد محیطهای درمانی شدهایم و نتوانستهایم وضعیت کادر درمانی را درک کنیم! محیطهای درمانی، مستعد تنش دوسویه هستند. در بسیاری از موارد، مهارتهای نرمِ کادر درمان میتواند همچون آب روی آتش عمل کند.
- زمانی که بیمار و همراه بیمار با شرایط مضطربی وارد محیط درمانی میشوند، بهتر است که کادر درمانی تنش بیشتری به آنها منتقل نکنند. به همین دلیل صبر از ضروریات مهارتهای نرم برای کادر درمانی است.
- در بسیاری از مواقع تنشهای بیمار و همراهان او، پس از درک دلسوزی کادر درمان، برطرف میشود. آنها برای اینکه بتوانند در شرایط نامطلوب به تشخیص و نظرات شما اعتماد کنند، نیازمند این هستند که دلسوزی را در شما ببیند. نیازی نیست که قربان صدقه بروید، فقط با لحن آرام و چهرهای گشوده با آنها روبرو شوید.
کسب مهارت در محیط
گاهی یک نیرو فاقد بعضی تواناییهاست، اما با قرارگیری در محیطی که همه تابع قوانین خاصی هستند، به تبعیت محیط درمیآید. در چنین مواردی فرهنگ سازمانی بر افراد غالب میشود و همسانسازی میکند. در مواردی که فرهنگ سازمانی قدرت لازمه را ندارد، این مسئله صورت دیگری پیدا میکند: فرد تازه وارد میتواند نظم محیط را برهم بزند.
با این وجود، کدام متغیرها عامل اساسی هستند؟ قدرت و مقیاس سازمان.
آیا قدرت وحدت محیط در برابر فرد بیشتر است یا قدرت فرد در برابر محیط؟
در صورتی که وحدتِ محیط ظاهری باشد، نیروی تازه وارد میتواند نظم محیط را بر هم بزند؛ اما اگر محیط به وحدت درونی رسیده باشد، فرد تازهوارد تحت تأثیر قرار میگیرد و مهارتهای نرمی را که در همکاران وجود دارد، به مرور کسب میکند.
در سازمانهای بزرگ با آمار کارکنان بالا، معمولاً یک فرد نمیتواند تأثیر چندانی بر سیستم بگذارد، اما در سازمانهای کوچک با آمار کارکنان پایین، تأثیر فرد بیشتر میشود.