آبدارچی اداره که عموی رییس شرکت است . به عنوان آبدارچی فعالیت می کند. کار در این شرکت که در واقع سومین تجربه کاری او در ادارات است، او را طی سوء تفاهمی در غیاب رییس، درگیر مسائل مدیریتی می‌کند. آبدارچی با نمایش هایی که با منشی شرکت ترتیب می‌دهد سعی در تفهیم مدیریت به منشی دارد. آگاهی او از اصول مدیریت هم برای منشی جالب است، هم برای تماشاچی و هم برای رییس شرکت که از راه رسیده و در تیررس انتقادات آبدارچی قرار می‌گیرد. رییس شرکت در می یابد که آبدارچی در ادارات قبلی به جای مدیران و مسئولان اداره در جلسات آموزشی مدیریت شرکت کرده و در حال حاضر به دلیل درک مفاهیم مدیریت جایگاهی فراتر از آبدارچی یافته است.